سلام دوستای گلم!
امروز میخواهیم یک راز بزرگ را با هم کشف کنیم: بیگبنگ: داستان شگفتانگیز تولد دنیا!
این داستان مثل یک جادوی واقعی است، پس با دقت گوش کنید!
۱. روزی که دنیا شروع شد!*
خیلی خیلی وقت پیش (حدود ۱۴ میلیارد سال پیش)، **همهچیز** – ستارهها، زمین، حتی خود ما – توی یک **دانهی خیلی خیلی کوچک** بود که از یک ذرهی شن هم کوچکتر بود!
این دانهی کوچک:
– **خیلی داغ** بود (مثل هزاران خورشید!)
– **خیلی سنگین** بود
– و پر از انرژیِ قوی!
۲. انفجار بزرگ چه بود؟
یک روز، این دانهی کوچک **ناگهان منفجر شد!**
اما نترسید! این انفجار:
– مثل ترقه نبود
– بلکه مثل این بود که یک بادکنک را خیلی سریع باد کنند!
– و دنیا شروع کرد به **بزرگشدن و بزرگشدن**…
۳. دنیا چطور ساخته شد؟
بعد از انفجار:
۱. اول **ذرّات ریز** درست شدند (مثل خردههای پازل)
۲. سپس این ذرّات به هم چسبیدند و **اتمها** را ساختند
۳. بعد **ستارهها** و **کهکشانها** به وجود آمدند
۴. و بعد از میلیاردها سال، **زمینِ ما** شکل گرفت!
۴. یک راز جالب!
آیا میدانید ما هنوز میتوانیم **صدای بیگبنگ** را بشنویم؟
دانشمندان با دستگاههای خاص، صدایی مثل **هیسهیس تلویزیون** ضبط کردهاند که در واقع صدای قدیمی دنیاست!
۵. دنیا هنوز در حال رشد است!
– کهکشانها مثل ماشینهای اسباببازی در حال **دور شدن از هم** هستند
– شاید روزی سیارههای جدیدی کشف شوند!
خب، حالا شما یک دانشمند کوچولو هستید!
دفعهای که به آسمان نگاه کردید، یادتان باشد:
**همهی این زیباییها روزی یک دانهی کوچک بودند!
پرسش فکری:
اگر میتوانستید به زمان بیگبنگ سفر کنید، دوست داشتید چه چیزی را ببینید؟